من خودم قبلا مطلبی در وبلاگ قبلیم نوشته بودم که جواب همین است و توضیح اضافه لازم ندارد :
چند وقته خیلی سرم شلوغه واقعا گرفتاریم زیاد شده وقت دست زدن به اینترنت ندارمُ یک چیزهایی به ذهنم رسیده میخام بنویسم همه بدونند.
اتفاقا یکی از رفقایم هم می گفت که وقتی فیلم سر بریدن اون چندین مصری مسیحی توسط داعش را دیده خیلی شک برش داشته . من هم به ماجرای آن دو ژاپنی و آن خلبان اردنی مشکوک هستم...
حالا نکته اش کجاست؟
ببینید، بنظر من ما موقعی در ایران داشتیم کم کم دچار مشکل می شدیم و کمی تا قسمتی فاصله می گرفتیم از ریشه هایمان ، که مفهوم شهید ، با مفهوم تلفات داشت برای ما معنایش جابجا می شد.
ما در مسیر انقلاب اسلامی یادگرفته بودیم که مظهر اقتدار ما شهدایمان هستند. شهدا از دست نمی روند بلکه به دست می آیند و خون بود که بر شمشیر پیروز شد. اما با مدرن و سکولاریزه شدن ادبیات مدیریتی در کشور، آرام آرام شهادت تلفات محسوب می شد. واقعا معلوم نیست اگر قرار بود حضرات اقداماتشان را درست و حسابی توضیح می دادند ، چطوز می خواستند روشن کنند که اگر شهید دادن، در آیین انقلاب اسلامی هم خسارت و تلفات و مایه شکست است، چگونه سازمان منافقین که هفده هزار نفر ایرانی از هر سن و جنس و طبقه و قشری را به شهادت رساند، امروز در مقابل عظمت این انقلاب بر خاک افتاده؟
متاسفانه این جریان به جایی رسید که عبدالشیطان ریگی،با به شهادت رساندن کمتر از یکصد نفر از عزیزان ما، خود را به بحرانی روانی در جامعه ما تبدیل کرد که سازمان منافقین نتوانسته بود. البته اینکه ما در قبال جان شهروندان خود آنهم در عمق خاک خود مسوولیم، موضوع روشنی است. اما چرا ریگی توانست رعب و وحشتی در جامعه ایجاد کند که منافقین نتوانسته بودند
آیا سبوعیت سازمان منافقین و اقدامات وی، دست کمی از اقدامات ریگی داشت؟
در اینجا می خواهم ماجرای ربوده شدن، شکنجه شدن و زنده به گور شدن سه پاسدار کمیته انقلاب اسلامی توسط سازمان منافقین در سال ۱۳۶۱ را با هم مرور کنیم:
هم زمان با حرکت پر روش انقلاب اسلامی در ایران، حباب های توخالی و رنگارنگی در مسیر پر تلاطم آن ظاهر شدند که هر یک به سهم خود می خواستند در مقابل آن جریان اصیل و حیات بخش مانعی ایجاد کرده و آنرا به مسیرهای انحرافی بکشانند. آنان برای رسیدن به مقاصد پلیدشان جنایات بی شماری را مرتکب گردیدند و همگام با اهداف استکبار جهانی درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی بر آمدند و در مقابله این نظام الهی و مردمی در صف واحدی با کفر جهانی قرار گرفتند.
یکی از چهره های رنگ باخته و رسوای این اتحاد شوم و ضد انقلابی گروهک تروریستی منافقین(سازمان مجاهدین خلق) می باشد که از آغاز شکل گیری حاکمیت اسلامی درصدد ضربه زدن به آن بر آمد و با دعاوی به اصطلاح خلقی سعی نمود افرادی با ویژگی های گوناگون مانند: خود کم بینی، عقده حقارت، ماجراجوئی، قدرت طلبی، اشتهار، غرض ورزی، کینه توزی، مطرود اجتماعی یا خانوادگی، طالب ارضاء تمایلات نفسانی و گاها افراد ناآگاه و ساده لوحی را به خود جذب نماید و به کمک آنان با ایجاد نفاق در جامعه، وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را از میان بردارد و مردم را نسبت به انقلاب اسلامی و رهبری قاطع و سازش ناپذیر آن دلسرد کند تا از این رهگذر زمینه را برای حضور مجدد استکبار جهانی و عوامل وابسته به آن آماده سازد.
منافقین برای دستیابی به اهداف فوق از ابتدای پیروزی انقلاب توطئه های بیشماری را طراحی و به اجرا درآوردند که یکی پس از دیگری با بن بست و ناکامی مواجه گردید. آنان در ادامه توطئه های شکست خورده گذشته خود به همراه دیگر هم پیمانانشان در روز 30 خرداد 1360 به یک شورش خیابانی در جهت انجام کودتا و براندازی حاکمیت خط امام و قبضه کردن قدرت دست زدند که این حرکت شوم بلافاصله با حضور گسترده و میلیونی امت حزب الله با شکست سختی مواجه گردید و چهره ضد بشری و تروریستی شان افشاء گردید و از این پس بود که با بیشرمی تمام به انجام یکسری جنایات فجیع و ترورهای مذبوحانه دیگر اقدام نمودند. سردمداران منافقین درشامگاه هفتم تیر همان سال به گمان خود طرح کودتا را از طریق ترور مقامات و مسئولین بالای مملکتی دنبال کردند که این بار نیز با وجود به شهادت رسیدن درخشان ترین گهرهای جمهوری اسلامی و موثرترین عوامل ثبات آن به خواست خدا و با هدایت و رهبری پیامبر گونه حضرت امام- ارواحنا له الفداء- و انسجام و یکپارچگی و حضور بی نظیر تمامی مردم در صحنه، دسیسه ننگین دشمنان نقش بر آب شد و سرکرده منافقین به همراه بنی صدر مخلوع فرار کرده و به دامان دولت سوسیال- صهیونیست فرانسه گریختند و در کنار فراریان سلطنت طلب به دریوزگی اربا بان خود پرداختند.
از این پس با فعال شدن جبهه های جنگ تحمیلی با دشمن متجاوز بعثی و پیروزی های پی در پی و افتخار آفرین رزمندگان اسلام در مرزهای کشور، عوامل مزدور این گروهک به عنوان ستون پنجم دشمن در داخل میهن اسلامی به جنایات تروریستی خود همچنان ادامه دادند. آنان با ترور ائمه جمعه و جماعات شهر ها و مسئولین مملکتی و بمب گذاری و تخریب و به خاک و خون کشیدن امت حزب الله و با کشتار و به آتش کشاندن اجساد مردم بیگناه و در نهایت با ربودن و شکنجه کردن پاک ترین فرزندان این مرزو بوم سعی در متوقف کردن چرخهای پرتوان نظام اسلامی داشتند.
اما باز هم به خواست خدا تمامی این توطئه یکی پس از دیگر به شدت نقش بر آب شد و هیچ یک از تلاش های مذبوحانه بعدی این مزدوران هم به نتیجه ای نرسید و لانه فساد تیمی شان به کمک اطلاعات 36 میلیونی، یکی پس از دیگری مورد شناسائی قرار گرفت و اکثریت عناصر این جریان در عملیات هماهنگ سربازان گمنام انقلاب اسلامی دستگیر یا معدوم شدند. ضربات متعددی که طی این مدت در مقاطع حساس بر پیکر پوشالی این گروهک تروریستی در تهران و کلیه شهرستان ها وارد گردید موجب متلاشی شدن تشکیلات تار عنکبوتی آنان شد. عناصر باقیمانده و متواری این گروهک برای فرار از کیفر جنایات خود اقدام به گریختن از مرزها و یا کمین کردن در روستاهای کردستان مظلوم نمودند که باز هم با هوشیاری و مراقبت مسئولین و عملیات متهورانه نیروهای پر توان جمهوری اسلامی،اکثریت آنان دستگیر یا معدوم شدند.
در دوره جنگ تحمیلی هم که گروهک های ضد انقلابی و محارب از جمله منافقین در داخل کشور توان و نیروهای انجام هیچ گونه حرکت تروریستی مؤثری را نداشتند و نمی توانستند خواست قدرت های استکبار و دول مرتجع منطقه را برآوردند برای از دست ندادن حمایت اربابان و ادامه حیات انگلی خود ناچار شدند به پست ترین شیوه ها روی بیاورند و با جاسوسی در جبهه و دادن اطلاعات به دشمنان اسلام و ایران نظر اربابانشان را بخود متوجه سازند. یا با طرح اکاذیب و وارونه جلوه دادن حقایق و واقعیت مربوط به مسائل داخلی کشور، رضایت حامیان امپریالیست خود را به دست آورند.
از این مفتضحانه تر استناد خبرگزاری ها، مطبوعات و رسانه های جهانخواران به خوراک های تبلیغاتی و یاوه سرایی های این مزدوران و دلالان خبری بود که از طرف دیگر حکایت از فلاکت و زبونی استکبار شرق و غرب در مقابله با انقلاب اسلامی می کرد و بیانگر وحشت آنان از رشد و گسترش روز افزون این حرکت الهی و مردمی در منطقه و جهان می باشد.
در مقابله با جنگ تبلیغاتی رسانه ها و مطبوعات وابسته به قدرتهای استکباری که مجامع و سازمانهای به اصطلاح مدافع حقوق بشر را هم نیز با خود همراه کرده اند و برای افشای هرچه بیشتر حقایق و واقعیت مربوط به جنایات منافقین و دست پروردگانشان لازم است تا همواره جنایات و عملکرد آنان به همراه دلایل و مداک مستند در معرض دید و قضاوت مردم آزاد اندیش جهان قرار گیرد، از جمله این جنایات عملیات شکنجه کردن سه برادر پاسدار کمیته مرکزی انقلاب اسلامی به نام های «شهید طالب طاهری، شهید محسن میرجلیلی، شهید شاهرخ طهماسبی و برادر کفاشی بنام شهید عباس عفت روش» می باشد. جان برکفان ایثارگری که به دست مزدوران پلید و کوردل گروهک منافقین در مرداد ماه سال 1361 ربوده شدند و پس از تحمل سخت ترین شکنجه ها مشتاقانه به استقبال شهادت شتافتند و با خون پاک خود نظام نوپای جمهوری اسلامی را آبیاری نمودند.
مجموعه حاضر شامل: 1- معرفی مسئولین، طراحان، عاملین و مباشرین عملیات شکنجه. 2- برگ های بازجوئی و صورت مجلس و جدیدترین اعترافات عاملین دستگیر شده این جنایات وحشیانه . 3- اسناد و مدارک
به همراه تصاویر گویائی در رابطه با این فاجعه دلخراش و جانگداز می باشد. در ارتباط با گردش کار پرونده عاملین این جریان و چگونگی افشای جزئیات این جنایات و برگ های بازجوئی و صورت مجلس ارائه شده در این مجموعه تذکر این نکات لازم به نظر می رسد.
* پس از مفقود شدن برادران پاسدار مرکزی انقلاب اسلامی و برادر کفاشی؛ ابتدا خسروزندی یکی از عوامل شکنجه در تاریخ 22/5/1361 توسط مردم حزب الله به هنگام سرقت موتور جهت انجام ترور دستگیر می شود و با توجه به شواهد و مدارک بدست آمده از لانه تیمی وی، محل دفن و اختفای اجساد شکنجه شده 3 تن از برادران کشف می گردد.
* بعد از یک سلسله پیگیری و با استفاده از اطلاعات قبلی، کلیه عوامل شکنجه گر مورد شناسائی واقع و تحت تعقیب قرار می گیرند و طی چند رشته عملیات، عده ای از آنان معدوم و برخی دیگر دستگیر می شوند.
از جمله افراد دستگیر شده در این رابطه مهران اصدقی، فرمانده اول نظامی گروهک تروریستی منافقین در تهران و یکی از عوامل اصلی شکنجه می باشد که پس از دستگیری تا مدت ها سعی در کتمان جزئیات و حقایق مربوط به این جنایات سهمگین می نماید. وی پس از بازداشت با تنی چند از تروریست های منافق تحت مسئولیتش از جمله محمدرضا نادری و خسرو زندی مواجه داده می شود و جرائم و اتهاماتش به وی تفهیم می گردد. ولی در جلسات اولیه بازجویی صرفا به گوشه ای از جنایات بی شمار خود اعتراف می نماید و منافقانه و موذیانه از بیان جزئیات شکنجه برادران پاسدار طفره می رود و به بیان اکاذیب و مطالب ساختگی در رابطه با نحوه شکنجه این برادران می پردازد و اطلاعات خود را خصوصا در رابطه با جریان شکنجه اظهار نمی دارد.
* ابتدا اصدقی اظهار می دارد که سه جسد کشف شده در بیابانهای باغ فیض متعلق به سه برادر پاسدار می باشد ولی در تحقیقات بعدی پس از گذشت یکسال و نیم مشخص می شود که این سه جسد شکنجه مثله شد متعلق به دو برادر پاسدار «شهید طالب طاهری» و «شهید محسن میرجلیلی» و برادر کفاشی بنام «شهید عباس عفت روش» بوده و پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی در لانه تیمی دیگری توسط افراد همین شاخه از گروهک منافقین مورد شکنجه واقع شده و جسدش در محل دیگری در اطراف شهر تهران انداخته شده است.
البته جسد مذکور بوسیله افراد این گروهک شکنجه و مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفته بود در آن ایام توسط مامورین انتظامی کشف و به عنوان مجهول الهویه به پزشک قانونی و در یکی از قطعات بهشت زهرا دفن شده بود.
* سال1363 در مراحل بعدی بازجوئی، مهران اصدقی پس از گذشت یکسال و نیم از بازداشت خود با مشاهده تمام و کمال مدارک و شواهد مستدل جنایات خود و پس از تفهیم کلیه جرائمی که مستقیماً در آن دست داشته و متاثر از برخوردهای اسلامی– انسانی خدمتگذاران جمهوری اسلامی به ناچار به جزئیات کاملا جدیدی از اعمال بسیار فجیع و ددمنشانه خود و سایر عوامل شکنجه گرا اعتراف می نماید. برگه های بازجوئی ارائه شده سیر تدریجی اقاریر و همچنین جدیدترین اعترافات وی را نشان می دهد.
امید آنکه امت حزب الله و دوستان جمهوری اسلامی ایران در تمامی جهان با مطالعه و بررسی این مجموعه به عنوان یک سند تاریخی بتوانند چهره واقعی دشمنان انقلاب و مردم را رسوا نمایند و در جهت تداوم و گسترش انقلاب اسلامی و تبلیغ آرمانهای مقدس آن گام های موثرتری بردارند.
* معرفی شکنجه گران
* سردمداران جریان شکنجه(عملیات مهندسی)
1- مسعود رجوی: مرکزیت، سردمدار گروهک تروریستی منافقین
2- علی زرکش یزدی (با نام مستعار فرهاد رضوی): مرکزیت، معاون رجوی تروریست
3- محمود عطایی (با نام های مستعار حسن کریمی، عسگر): مرکزیت، مسئول کل عملیات تروریستی و جریان شکنجه
4- مهدی افتخاری (با نام های مستعار عباس اراکی، فتح الله): شورای مرکزی، طراح و هدایت کننده عملیات تروریستی و جریان شکنجه
5- محمد مهدی کتیرایی (با نام های مستعار یدالله، رحیم، خلیل): شورای مرکزی، طراح و هدایت کننده عملیات تروریستی و جریان شکنجه
6- حسین ابریشمچی (با نامهای مستعار محمود، شیرزاد، رحمت): مرکزیت نهاد، مسئول اجرائی عملیات تروریستی و جریان شکنجه
7- محمد شعبانی ( با نامهای مستعار حمید، نادر): مرکزیت نهاد، مسئول اجرایی عملیات تروریستی و جریان شکنجه
* مسئولین اجرایی شکنجه:
1- مسعود قربانی (با نام مستعار تقی): مسئول تنظیم سوالات بازجویی، شرکت در جریان شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
2- مهران اصدقی (با نام مستعار بهرام): شرکت در تنظیم سوالات بازجویی، شرکت در شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
3- محمدجواد بیگی (با نام مستعار اکبر): شرکت در تنظیم سوالات بازجویی و شکنجه پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی.
* ربایندگان پاسداران شهید
1- جواد محمدی (بانام مستعار طاهر): شرکت در ربودن پاسداران شهید طالب طاهری و محسن میرجلیلی.
2- رضا هاشملو (بانام مستعار قاسم): شرکت در ربودن پاسداران شهید طالب طاهری و محسن میرجلیلی.
3- رضا امیرمحمدی (با نام مستعار فرهنگ): مسئول ربودن پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی.
4- نبی ضیایی نژاد (با نام مستعار حسن): شرکت در ربودن پاسداران شهید طالب طاهری و محسن میرجلیلی.
* عاملین شکنجه پاسداران شهید
1- مصطفی معدن پیشه (بانام مستعار رحمان): شرکت در بازجویی و شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
2- جواد محمدی (با نام مستعار طاهر): شرکت در شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
3- رضا میرمحمدی (با نام مستعار فرهنگ): شرکت در جریان شکنجه پاسدارشهید شاهرخ طهماسبی.
4- شهرام روشن تبار: شرکت در شکنجه پاسداران شهید طاهری و میرجلیلی.
* عوامل زنده به گور کردن پاسداران شهید
1- خسرو زندی(با نام مستعار صادق): شرکت در زنده به گور کردن پاسداران شهید طالب طاهری، محسن میرجلیلی و شاهرخ طهماسبی.
2- محمدجعفر هادیان: شرکت در ربودن و زنده به گور کردن پاسداران شهید طالب طاهری، محسن میرجلیلی و شاهرخ طهماسبی.
* تهیه کنندگان لانه تیمی
1- نعمت الله متولی(با نام مستعار امیر): از تهیه کنندگان لانه تیمی و محمل آن.
2- حامد احتشامی: از تهیه کنندگان لانه تیمی و محمل آن.